جدول جو
جدول جو

معنی بارک الله - جستجوی لغت در جدول جو

بارک الله
هنگام اظهار شادی یا خشنودی یا تحسین کسی به کار می رود، آفرین، مرحبا مثلاً بارک الله، گل کاشتی
تصویری از بارک الله
تصویر بارک الله
فرهنگ فارسی عمید
بارک الله
آفرین خدای برتو باد،خجسته باد،آفرین،فری،آباد،یا بارک الله. آفرین خدای برتو باد: از این عجب تر سخاوت تو که چنین چیزی فاخر بدست آوردی و بنزدیک ما فرستادی بارک الله علیک
فرهنگ لغت هوشیار
بارک الله
((رِ یا رَ کَ لْ لا))
باریکلا، آفرین خدا بر تو باد
تصویری از بارک الله
تصویر بارک الله
فرهنگ فارسی معین
بارک الله
آفرین
تصویری از بارک الله
تصویر بارک الله
فرهنگ واژه فارسی سره
بارک الله
آفرین، احسنت، مرحبا
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

هنگام مدح و در حال تعجب از خوبی و زیبایی کسی یا چیزی استعمال می کنند
فرهنگ فارسی عمید
(بُلْ لاه)
یکی از چهار دروازۀ حلب: حلب را شهری نیکو دیدم بارۀ عظیم دارد...قلعۀ عظیم همه پرسنگ نهاده بقیاس چند بلخ باشد همه آبادان و بناها بر سر هم نهاده و آن شهر باجگاه است میان بلاد شام و روم و دیار بکر و عراق... چهار دروازه دارد:باب الیهود، باب اﷲ، باب الجنان، باب الانطاکیه... (سفرنامۀ ناصرخسرو چ دبیرسیاقی ص 12، چ برلین ص 84)
لغت نامه دهخدا
(تَ رَکَلْ لاه)
پاک و منزه است خدا. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). گفته اند که این صفت خاص است بخدا. (از قطر المحیط) (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). بزرگ است و پاک است اﷲ و در مقام تعجب و تحسین استعمال میشود. (فرهنگ نظام). بزرگ شد و پاک شد اﷲ تعالی و استعمال این در مدح بوقت تعجب باشد. (غیاث اللغات) (آنندراج) ، و گاه در مورد اشخاص استعمال شود بمعنی وه وه. خه خه، به به، آفرین، بخ ّبخ ّ، بارک اﷲ، ماشأاﷲ، احسنت، بنامیزد، تعالی اﷲ، چشم بد دور، خدای بگوالاد، خدای افزون کناد:
تبارک اﷲ از آن خسروی که در هنرش
زبان خلق همی بازماند از گفتار.
فرخی.
تبارک اﷲ این بخت و زندگانی بین
که تا نمیرم زندان بود مرا خانه.
مسعودسعد.
تبارک اﷲ از آن ابرآفتاب فروغ
که برفروزد از او بخت آسمان کردار.
مسعودسعد.
بارۀ تو تبارک اﷲ چیست
گهی آسوده و گهی رنجور.
مسعودسعد.
نصیب من همه رنج و جهان پر از شادی
تبارک اﷲ گویی مگر دف سورم.
رضی الدین.
تبارک اﷲ از آن نقشبند ماء معین
که نقش روی تو بسته ست وچشم و زلف و جبین.
سعدی.
سرم به دنیی و عقبی فرونمی آید
تبارک اﷲ از این فتنه ها که درسر ماست.
حافظ.
تو خفته ای و نشد عشق را کرانه پدید
تبارک اﷲ از این ره که نیست پایانش.
حافظ.
- فتبارک اﷲ احسن الخالقین،زها، آفرینا خدائی که نیکوترین آفریدگار است. این جمله غالباً در مورد توصیف زیبائی های خلقت (در آدمی وجز آدمی) بکار میرود و مقصود اظهار شگفتی در مقابل نیکی خلقت چیزی است:
لغت نامه دهخدا
(مُ رَ کُلْ لاه)
مؤلف مرآت خیال وی را سخت ستوده و از او است:
این رفیقان به رنج شادی من
همدم عیش و نامرادی من
ساقی و ساغرو شراب منند
در شب تار ماهتاب منند
تحفۀ بلبلان این باغ است
لاله ایم و ز ما همین داغ است.
(مرآت الخیال ص 307 و 308)
لغت نامه دهخدا
(عَمْ مَ رَ کَلْ لاه)
خدای ترا عمری طولانی دهاد. از خدای می خواهم که عمرت دراز کند. عمری دراز میخواهم ترا از خدای. خدای ترا زندگانی دهاد
لغت نامه دهخدا
(جَ رَکَلْ لاه)
خدات مزد دهاد
لغت نامه دهخدا
تصویری از بارک الله گفتن
تصویر بارک الله گفتن
تحسین کردن کسی را، مرحبا گفتن، آفرین خواندن
فرهنگ لغت هوشیار
خدا ترا نورانی کناد، تیرگیت موجب زوال من افتاد نورک الله ای ستاره مسعود، (یغمای جندقی)
فرهنگ لغت هوشیار
درخدا، در رحمت الهی: سامری را آن هنر چه سود کرد کان فن از باب الهش مردود کرد. (مثنوی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارض الله
تصویر ارض الله
زمین خدا زمین خدا ملک خدا (ماخوذ از آیه 99 سوره 4 نسا: (قالوا لم تکن ارض الله و اسعه فتها جروافیها) ملائکه جواب دهند: الم تکن ارض الله واسعه: آنک ارض الله واسع گفته اند عرصه ای دان کاولیا دررفته اند. (مثنوی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آجرک الله
تصویر آجرک الله
خدایت مزد دهد خدا پاداشت دهاد خدای ترا پاداش دهاد
فرهنگ لغت هوشیار
سوگند باقرار دادن، تو ببقای خدای و همیشگی او. خدا ترا (خطاب به مذکر) عمر دراز دهادخ خدا تو (خطاب بزن) را عمر داراز دهاد، خدا تر آباد داراد، (خطاب بشهر و ناحیه ای)، خدا تو را زندگی دراز دهاد خدا تو را آباد داراد به شهر گویند
فرهنگ لغت هوشیار
به دستوری خدا به پروانه خدا بد ستوری خدای باجازه حق تعالی: واندر خواهم از دوستان دعا کنند بتوفیق یافتن بجواب کردن بصواب باذن الله تعالی عزوجل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تبارک الله
تصویر تبارک الله
بزرگ است خدای
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آجرک الله
تصویر آجرک الله
خدا پاداشت دهد
فرهنگ واژه فارسی سره