آفرین خدای برتو باد،خجسته باد،آفرین،فری،آباد،یا بارک الله. آفرین خدای برتو باد: از این عجب تر سخاوت تو که چنین چیزی فاخر بدست آوردی و بنزدیک ما فرستادی بارک الله علیک
آفرین خدای برتو باد،خجسته باد،آفرین،فری،آباد،یا بارک الله. آفرین خدای برتو باد: از این عجب تر سخاوت تو که چنین چیزی فاخر بدست آوردی و بنزدیک ما فرستادی بارک الله علیک
یکی از چهار دروازۀ حلب: حلب را شهری نیکو دیدم بارۀ عظیم دارد...قلعۀ عظیم همه پرسنگ نهاده بقیاس چند بلخ باشد همه آبادان و بناها بر سر هم نهاده و آن شهر باجگاه است میان بلاد شام و روم و دیار بکر و عراق... چهار دروازه دارد:باب الیهود، باب اﷲ، باب الجنان، باب الانطاکیه... (سفرنامۀ ناصرخسرو چ دبیرسیاقی ص 12، چ برلین ص 84)
یکی از چهار دروازۀ حلب: حلب را شهری نیکو دیدم بارۀ عظیم دارد...قلعۀ عظیم همه پرسنگ نهاده بقیاس چند بلخ باشد همه آبادان و بناها بر سر هم نهاده و آن شهر باجگاه است میان بلاد شام و روم و دیار بکر و عراق... چهار دروازه دارد:باب الیهود، باب اﷲ، باب الجنان، باب الانطاکیه... (سفرنامۀ ناصرخسرو چ دبیرسیاقی ص 12، چ برلین ص 84)
پاک و منزه است خدا. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). گفته اند که این صفت خاص است بخدا. (از قطر المحیط) (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). بزرگ است و پاک است اﷲ و در مقام تعجب و تحسین استعمال میشود. (فرهنگ نظام). بزرگ شد و پاک شد اﷲ تعالی و استعمال این در مدح بوقت تعجب باشد. (غیاث اللغات) (آنندراج) ، و گاه در مورد اشخاص استعمال شود بمعنی وه وه. خه خه، به به، آفرین، بخ ّبخ ّ، بارک اﷲ، ماشأاﷲ، احسنت، بنامیزد، تعالی اﷲ، چشم بد دور، خدای بگوالاد، خدای افزون کناد: تبارک اﷲ از آن خسروی که در هنرش زبان خلق همی بازماند از گفتار. فرخی. تبارک اﷲ این بخت و زندگانی بین که تا نمیرم زندان بود مرا خانه. مسعودسعد. تبارک اﷲ از آن ابرآفتاب فروغ که برفروزد از او بخت آسمان کردار. مسعودسعد. بارۀ تو تبارک اﷲ چیست گهی آسوده و گهی رنجور. مسعودسعد. نصیب من همه رنج و جهان پر از شادی تبارک اﷲ گویی مگر دف سورم. رضی الدین. تبارک اﷲ از آن نقشبند ماء معین که نقش روی تو بسته ست وچشم و زلف و جبین. سعدی. سرم به دنیی و عقبی فرونمی آید تبارک اﷲ از این فتنه ها که درسر ماست. حافظ. تو خفته ای و نشد عشق را کرانه پدید تبارک اﷲ از این ره که نیست پایانش. حافظ. - فتبارک اﷲ احسن الخالقین،زها، آفرینا خدائی که نیکوترین آفریدگار است. این جمله غالباً در مورد توصیف زیبائی های خلقت (در آدمی وجز آدمی) بکار میرود و مقصود اظهار شگفتی در مقابل نیکی خلقت چیزی است:
پاک و منزه است خدا. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). گفته اند که این صفت خاص است بخدا. (از قطر المحیط) (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). بزرگ است و پاک است اﷲ و در مقام تعجب و تحسین استعمال میشود. (فرهنگ نظام). بزرگ شد و پاک شد اﷲ تعالی و استعمال این در مدح بوقت تعجب باشد. (غیاث اللغات) (آنندراج) ، و گاه در مورد اشخاص استعمال شود بمعنی وَه وَه. خَه خَه، بَه بَه، آفرین، بَخ ّبَخ ّ، بارک اﷲ، ماشأاﷲ، احسنت، بنامیزد، تعالی اﷲ، چشم بد دور، خدای بگوالاد، خدای افزون کناد: تبارک اﷲ از آن خسروی که در هنرش زبان خلق همی بازماند از گفتار. فرخی. تبارک اﷲ این بخت و زندگانی بین که تا نمیرم زندان بود مرا خانه. مسعودسعد. تبارک اﷲ از آن اَبرآفتاب فروغ که برفروزد از او بخت آسمان کردار. مسعودسعد. بارۀ تو تبارک اﷲ چیست گهی آسوده و گهی رنجور. مسعودسعد. نصیب من همه رنج و جهان پر از شادی تبارک اﷲ گویی مگر دف سورم. رضی الدین. تبارک اﷲ از آن نقشبند ماء معین که نقش روی تو بسته ست وچشم و زلف و جبین. سعدی. سرم به دنیی و عقبی فرونمی آید تبارک اﷲ از این فتنه ها که درسر ماست. حافظ. تو خفته ای و نشد عشق را کرانه پدید تبارک اﷲ از این ره که نیست پایانش. حافظ. - فتبارک اﷲ احسن الخالقین،زها، آفرینا خدائی که نیکوترین آفریدگار است. این جمله غالباً در مورد توصیف زیبائی های خلقت (در آدمی وجز آدمی) بکار میرود و مقصود اظهار شگفتی در مقابل نیکی خلقت چیزی است:
مؤلف مرآت خیال وی را سخت ستوده و از او است: این رفیقان به رنج شادی من همدم عیش و نامرادی من ساقی و ساغرو شراب منند در شب تار ماهتاب منند تحفۀ بلبلان این باغ است لاله ایم و ز ما همین داغ است. (مرآت الخیال ص 307 و 308)
مؤلف مرآت خیال وی را سخت ستوده و از او است: این رفیقان به رنج شادی من همدم عیش و نامرادی من ساقی و ساغرو شراب منند در شب تار ماهتاب منند تحفۀ بلبلان این باغ است لاله ایم و ز ما همین داغ است. (مرآت الخیال ص 307 و 308)
زمین خدا زمین خدا ملک خدا (ماخوذ از آیه 99 سوره 4 نسا: (قالوا لم تکن ارض الله و اسعه فتها جروافیها) ملائکه جواب دهند: الم تکن ارض الله واسعه: آنک ارض الله واسع گفته اند عرصه ای دان کاولیا دررفته اند. (مثنوی)
زمین خدا زمین خدا ملک خدا (ماخوذ از آیه 99 سوره 4 نسا: (قالوا لم تکن ارض الله و اسعه فتها جروافیها) ملائکه جواب دهند: الم تکن ارض الله واسعه: آنک ارض الله واسع گفته اند عرصه ای دان کاولیا دررفته اند. (مثنوی)
سوگند باقرار دادن، تو ببقای خدای و همیشگی او. خدا ترا (خطاب به مذکر) عمر دراز دهادخ خدا تو (خطاب بزن) را عمر داراز دهاد، خدا تر آباد داراد، (خطاب بشهر و ناحیه ای)، خدا تو را زندگی دراز دهاد خدا تو را آباد داراد به شهر گویند
سوگند باقرار دادن، تو ببقای خدای و همیشگی او. خدا ترا (خطاب به مذکر) عمر دراز دهادخ خدا تو (خطاب بزن) را عمر داراز دهاد، خدا تر آباد داراد، (خطاب بشهر و ناحیه ای)، خدا تو را زندگی دراز دهاد خدا تو را آباد داراد به شهر گویند